ابنخیاط ابوبکر محمد بن احمداِبْنِ خَیّاط، ابوبکر، محمد بن احمد (د ۳۲۰ق/۹۳۲م)، محدث و نحوی سمرقندی است. ۱ - ترک سمرقنداندک اطلاعی که از زندگی وی به ما رسیده است، آن قدر نیست که بتوانیم شرح حال روشنی از او به دست دهیم. همین قدر میدانیم که او از دیار خویش، سمرقند، به بغداد آمد. [۱]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۹.
[۲]
ابن انباری، عبدالرحمان، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرائی، ج۱، ص۱۶۹، بغداد، ۱۹۵۹م.
[۳]
قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۳، ص۵۴، قاهره، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م.
این سفر که گویا در ۲۸۵ ق/ ۸۹۸ م رخ داده، بیگمان مهمترین حادثه در زندگی او بوده است، زیرا در خلال آن توانست خود را تا صف نحویان بزرگ روزگار برکشد. وی به شهرهای گوناگون عراق سفر میکرده است. زَجّاجی [۴]
زجاجی عبدالرحمان مجالس العلماء، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، ج۱، ص۵۷، کویت، ۱۹۶۲م.
از سفر او به سامرا سخن گفته است. نیز تردیدی نیست که او با نحویان بزرگ کوفه و بصره ملاقات میکرده است. اکثر منابع هنگام اشاره به سفر وی به بغداد، داستان مناظره او را با زجاج در باب نحو نقل میکنند، [۵]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۹.
[۶]
ابن انباری عبدالرحمان نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرائی، ج۱، ص۱۶۹، بغداد، ۱۹۵۹م.
[۷]
صفدی خلیل الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ج۲، ص۸۸، بیروت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
[۸]
قفطی علی انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۳، ص۵۴، قاهره، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م.
[۹]
فیروزآبادی محمد البلغة، به کوشش محمد مصری، ج۱، ص۲۰۴، دمشق، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
اما از فحوای این مناظره اطلاعی در دست نیست.۲ - مذهبابن خیاط ظاهراً شیعی مذهب بود و به قول صاحب روضات، ابن شهر آشوب و سپس حر عاملی بر این امر تصریح کردهاند، اما صاحب روضات نظر ابن شهر آشوب را نمیپسندد و اشعاری را که او دلیل تشیع ابن خیاط دانسته، کافی نمیداند و تشیع او را با تشیع ابوالفرج اصفهانی که مورد خشم علمای متأخر شیعه است، قیاس میکند. [۱۰]
خوانساری محمدباقر، روضات الجنات، ج۷، ص۳۰۷-۳۰۸، تهران، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
۳ - مکتب نحوینیز گویند که او نزد مبرد (د ۲۸۵ق) شاگردی کرد [۱۱]
قفطی علی انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م.
و از ثعلب (۲۹۱ ق/ ۹۰۴ م) شعر و ادب روایت میکرد، [۱۲]
زجاجی عبدالرحمان، الامالی، ج۱، ص۱۲۴، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
هر چند ابوعلی فارسی شاگردی او را نزد این دو تن نادرست پنداشته، گوید: وی زمانی وارد بغداد شد که ثعلب فوت کرده و مبرد نیز دچار کری شدید شده بود و با این وصف نمیتوانسته از آنان نحو بیاموزد. [۱۳]
یاقوت، ادبا، ج۱۷، ص۱۴۲.
ابن خیاط زمانی به جرگه نحویان عراق پیوست که کار نزاع میان دو مکتب کوفه و بصره به اوج خود رسیده بود و او میبایست به استادان یکی از این دو گروه بپیوندد. او به بزرگان مکتب کوفه چون مبرد و ثعلب پیوست، اما به طور کامل از نظریات نحوی آنان پیروی نکرد، بلکه کوشید نظریات کوفیان و بصریان را به هم درآمیزد، و گاهی نیز روش یکی از آنها را پیروی میکرد. [۱۴]
زجاجی عبدالرحمان الایضاح، به کوشش مازن مبارک، ج۱، ص۷۹، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۱۵]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۹.
[۱۶]
ابن انباری عبدالرحمان نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرائی، ج۱، ص۱۶۹، بغداد، ۱۹۵۹م.
البته همین که سخن از آمیزش دو مکتب میرود، ناگزیر باید به مکتب بغداد که نوعی آشتی میان نحو کوفه و بصره ایجاد کرده بود، اندیشید، اما در زمان ابن خیاط این مکتب هنوز به شکل نهایی و رسمی خود درنیامده بود. بنابراین شیوه مردانی چون ابن خیاط را باید سرآغازی در تکوین مکتب بغداد پنداشت. [۱۷]
زجاجی عبدالرحمان الایضاح، به کوشش مازن مبارک، ج۱، ص۷۶، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۱۸]
زجاجی عبدالرحمان الایضاح، به کوشش مازن مبارک، ج۱، ص۱۳۵-۱۳۶، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۱۹]
سخاوی علی سفر السعادة، به کوشش محمد احمد الدالی، ج۱، ص۵۲-۵۴، دمشق، ۱۹۸۳م.
[۲۰]
سخاوی علی سفر السعادة، به کوشش محمد احمد الدالی، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۲، دمشق، ۱۹۸۳م.
[۲۱]
ابوحیان غرناطی محمد تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، ج۱، ص۱۷۷- ۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۲]
ابوحیان، ص۷۱۵-۷۱۸، ج۱، ص۳۲۶، ابوحیان غرناطی محمد تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۳]
سیوطی، الاشباه و النظائر، ج۳، ص۴۵-۴۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰-۱۳۶۱ق.
[۲۴]
سیوطی، الاشباه و النظائر، ج۴، ص۲۱۴-۲۱۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰-۱۳۶۱ق.
۴ - شاگردانظاهراً ابن خیاط در نحو عرب به درجات عالی رسید، زیرا بزرگانی چون ابوعلی فارسی (د ۳۷۷ق/۹۸۷م) و زجاجی (د ۳۳۷ق/۹۴۸م) نزد او نحو آموختند، [۲۵]
صفدی خلیل الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ج۲، ص۸۸، بیروت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
[۲۶]
سیوطی بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۴۸، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
اما برخلاف نظر عمر فروخ [۲۷]
فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۵۳۹، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
شاگردی ابوبکر محمد بن هاشم و ابوعثمان سعید که به خالدیان معروفند، نزد وی مورد تردید است.۵ - فضایلنیکنامی ابن خیاط موجب میگردید که معمولاً کسی در مراتب فضیلت او تردید نکند و چون ابو علی فارسی را گفتند که در دانش او شک کرده است، وی به دفاع از خویش برخاسته، اظهار داشت که تنها شاگردی استاد را نزد مبرد و ثعلب نفی کرده است، نه مراتب علم وی را. [۲۸]
یاقوت، ادبا، ج۱۷، ص۱۴۲.
وی مردی نرمخوی و متصف به کمالات اخلاقی بود. [۲۹]
صفدی خلیل الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ج۲، ص۸۸، بیروت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
[۳۰]
سیوطی بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۴۸، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۳۱]
داوودی محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۸۷-۸۸، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
ظاهراً گاه شعر نیز میسرود و خوانساری [۳۲]
خوانساری محمدباقر، روضات الجنات، ج۷، ص۳۰۸، تهران، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
سه بیت به او نسبت داده است، اما معلوم نیست که او این اشعار را از کجا نقل کرده است.۶ - آثارمنابع موجود، مجموعاً ۵ کتاب به وی نسبت دادهاند که ظاهراً هیچکدام از آنها موجود نیست: ۱. معانی القرآن، ۲. المقنع، ۳. الموجز فی النحو، ۴. النحو الکبیر که در کشف الظنون از آن با عنوان النحو الکثیر یاد شده است [۳۳]
حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۹۳۵.
و اشتباه به نظر میرسد. [۳۴]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۹.
[۳۵]
ابن انباری عبدالرحمان نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرائی، ج۱، ص۱۶۹، بغداد، ۱۹۵۹م.
[۳۶]
ابوحیان غرناطی محمد تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، ج۱، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۳۷]
ابوحیان غرناطی محمد تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، ج۱، ص۳۲۶، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۳۸]
صفدی، ج۲، ج۱، ص۱۲۹، ص۸۸، قفطی علی انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م.
علاوه بر این ۴ کتاب، بغدادی [۳۹]
بغدادی، هدیه، ج۲، ص۳۱.
کتاب دیگری به نام النحو الملتزم به او نسبت داده که در منابع دیگر دیده نشده است.۷ - فهرست منابع(۱) ابن انباری، عبدالرحمان، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۹م. (۲) ابن ندیم، الفهرست. (۳) ابوحیان غرناطی، محمد، تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۴) بغدادی، هدیه. (۵) حاجی خلیفه، کشف. (۶) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م. (۷) داوودی، محمد، طبقات المفسرین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۸) زجاجی، عبدالرحمان، الامالی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۹) زجاجی، عبدالرحمان، الایضاح، به کوشش مازن مبارک، بیروت، ۱۹۸۶م. (۱۰) زجاجی، عبدالرحمان، مجالس العلماء، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، کویت، ۱۹۶۲م. (۱۱) سخاوی، علی، سفر السعادة، به کوشش محمد احمد الدالی، دمشق، ۱۹۸۳م. (۱۲) سیوطی، الاشباه و النظائر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰-۱۳۶۱ق. (۱۳) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. (۱۴) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م. (۱۵) فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م. (۱۶) فیروزآبادی، محمد، البلغة، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م. (۱۷) قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م. (۱۸) یاقوت، ادبا. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن خیاط، ابوبکر محمد»، ج۳، ص۱۱۷۵۴. |